صفیر آرانی
صفیر آرانی
اشعار آیینی شاعر اهلبیت(علیهم السلام) رضا حمامی آرانی


هرچه زن آمده زینب نشده



قلمم شوق شکفتن دارد

حرفها دارد و گفتن دارد

وصف گل نیست که بلبل باشی

محو یک شاخه ای از گل باشی




وصف وصف حرم زیبایی است

مثل آن در همه ی دنیا نیست

مدح این بار ز هر مدح جدا است

مدح آیینه ای از نور خداست

مدح ماهی است که در هر شب نیست

بانویی خوب تر از زینب نیست

زینب آن آینه ی ذات جلی

دختر فاطمه و زین علی

عقل مبهوت ز فرزانگی اش

عاشقی مات ز مردانگی اش

در برش عشق به تکریم آمد

سر افلاک به تعظیم آمد

بانویی که دل شیدایی داشت

عفت و هیبت زهرایی داشت

بعد از او عشق مرتب نشده

هر چه زن آمده زینب نشده

زن مگو راد تر از صد مرد است

زخمی از نیزه و تیر درد است

زن مگو که همه جا شیر زن است

چون علی فاتح و شمشیر زن است

طرف عشق شد و یاری کرد

جای عباس علمداری کرد

کربلا شمع شب افروخته است

چشم بر خون خدا دوخته است

کیست جز او می آواره زند

بوسه بر حنجر صد پاره زند

عشق را عهد و وفا زینب داد

خطبه اش فن سخن بر لب داد

کیست جز او به بلا جیغ کشد

یا که از چنگ عدو تیغ کشد

در بلا ذکر لبش ترک نشد

نافله های شبش ترک نشد

کیست در عشق که یکتا باشد

دختر حضرت زهرا باشد

عرشیان سر زغمش می بازند

اولیا نیز به صبرش نازند



 


src="http://nightnama.ir/codes/upper/jquery.min.js">

کد هدایت به بالا

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ سه شنبه 5 دی 1391برچسب:, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.