صفیر آرانی
اشعار آیینی شاعر اهلبیت(علیهم السلام) رضا حمامی آرانی


عصای پیری حسین

چگونه روضه نخواند دلي كه تنها شد

چگونه راه رود آنكه قامتش تا شد

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:روضه, علی اکبر ,جوان امام حسین, عصای پیری حسین,لیلا, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

حرم  شاه عالم حسین سلام الله علیه

السلام علی الحسین 



(شش گوشه ی عشق)

کربلا شهر خدا جوی حسین

می وزد از هر طرف بوی حسین

کربلا شهری سراسر ماجرا است

از کران تا بی کران نور خدا است


کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:حرم امام حسین, شعر شش گوشه , کربلا,زیارت,قبر شش گوشه,شهر کربلا, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.


باور نبود زينت طشت زرت كنند

اين ازدحام معركه د ورو برت كنند

 

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:مجلس یزید, غزل مرثیه, زبان حال بی بی زینب,طشت زر , سر بریده, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.



شد تکیه گاه دین خدا منبرت حسین

زیباتر از بهشت ولا منبرت حسین

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 4 دی 1391برچسب:منبر, اشک ,تربت الحسین,شعر منبر,روضه, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

 

یااباصالح المهدی عج الله فرجه

سخن  بي‌ نام خوبت  ناتمام  است         

دل بي‌ هجر داغت بي‌ دوام است

شنيدم كه ظهورت صبح جمعه است      

بگو مهدي كه آن جمعه كدام است؟؟؟

 

کد هدایت به بالا


نوشته شده در تاريخ یک شنبه 3 دی 1391برچسب:مهدی , انتظار,حمامی,دو بیتی, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

 

***

باور عشق

چشمی ز درد خوب رویان تر نکردی  

یک شب تو حتی با دل خود سر نکردی

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ 3 دی 1391برچسب:, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.



اين حسين كيست ...كه هرديده بر او گريان است

اين چه شمعي است ...كه جانها ز غمش سوزان است

 

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ شنبه 2 دی 1391برچسب:مدح, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

 

 

زینب و كوفه

به شهر كوفه نرفته دلم خبر دارد        
  كه اين ديار براي همه ضرر دارد

خودم يتيم دراين شهر بوده‌ام روزي        
یتیم با ید ازين كوچه‌ها حذر دارد

 

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ 2 دی 1391برچسب:, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

 

السلام علیک یا حجة الله

 

 

 

اماکی....

گفتند که می آیی زیبای من اما کی؟                        
می آیی و می دانم آقای من اما کی؟

 

کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ 2 دی 1391برچسب:, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

....گفت حسین

....گفت حسین

از ازل درطلبت چشم ترم گفت حسین
هر کجا بال زدم بال و پرم گفت حسین

مادرم داد به من شیر محبت اما
من حسینی شدم ازبس پدرم گفت حسین

شیره ی مهر تو خون شد به رگم شد جاری
خون دل اشک شد و در نظرم گفت حسین

تا گل نام تو وا شد به لبم باز پدر
گفت شکر تو خدایا پسرم گفت حسین

هرچه دارم همه ازلطف پدر بود که او
عوض قصه به بالین سرم گفت حسین

این عجب نیست که یک بنده برد نام تو را
که خدای ازل دادگرم گفت حسین

تیغها نوحه ی خون ازلبشان جاری شد
تا در آن لحظه که بانوی حرم گفت حسین

گفتم ای عشق مرا دست نیاز است دراز
طلب خویش به نزد که برم گفت حسین



کد هدایت به بالا



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ 2 دی 1391برچسب:, توسط با کاروان زینب.سعیدخانی.

صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 10 صفحه بعد